یک روز تعطیل

ashkanziaei بدون دیدگاه

پوستر فیلم یک روز تعطیل اشکان ضیایی
instagram.com/ashkanziaei_filmmaker

خلاصه داستان فیلم یک روز تعطیل

در یک روز تعطیلی، چند بچه مدرسه ای پولهایشان را روی هم گذاشته و یک توپ پلاستیکی می خرند. آنها کوچه خلوتی را انتخاب می کنند و با آجر دروازه درست کرده و مشغول بازی فوتبال می شوند. اما هنوز زمانی نگذشته است که پسری جوان و مزاحم، بازی آنها را خراب کرده و آنها را  از کوچه می راند. بچه ها به مکانی دیگر می روند و دوباره مشغول بازی می شوند. اما اینبار زن یکی از همسایه ها که از سر و صدای آنها به ستوه آمده، شیلنگ آب را به روی آنها گرفته و از کوچه بیرونشان می کند. بچه ها به ناچار به کوچه ای دیگر می روند و دوباره  همان آش و همان کاسه. اینبار پیرمردی غرغرو مانع بازی آنها می شود. …  تا اینکه …





مشخصات فیلم یک روز تعطیل:

سال تولید: تلبستان 1374

زمان فیلم:7 دقیقه

فرمت: 8 میلی متری

ساختار: داستانی

تهیه شده در: انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر مشهد

عوامل فیلم یک روز تعطیل:

نویسنده و کارگردان: اشکان ضیایی / فیلمبردار: حسین یوسف زاده / صدابردار: کیارنگ علایی / تدوین و صداگذاری: اشکان ضیایی / آهنگساز: یوسف روحی / منشی صحنه: محمد کوهانی / عکاس: حامد نیک فرجام / دستیار فیلمبردار: علی سیدی / تدارکات: مرتضی کسائی، علی معتمدی

بازیگران: مهدی هاشمیان / احسان موفق / هادی کسائی / مرتضی فهیمی و …

حضور فیلم یک روز تعطیل در جشنواره ها:

این فیلم در سال 1374 در سیزدهمین جشنواره سراسری سینمای جوانان ایران و اولین جشنواره بین الملی سینمای جوانان ایران حضور داشت و در بخش مسابقه با دیگر فیلمهای راه یافته به رقابت پرداخت.

فیلم یک روز تعطیل به کارگردانی اشکان ضیایی
instagram.com/ashkanziaei_filmmaker

پی‌نوشت اشکان ضیایی کارگردان فیلم یک روز تعطیل:

در آن زمان 18 سال داشتم و هنوز محصل بودم. اولین تجربه عملی فیلمساریم بود و من با ساختن این فیلم قصد داشتم بفهمم آیا می توانم قصه ای را به صورت روان و جذاب روایت کنم.

به دلیل سن کمی که داشتم باید خودم را به خیلی ها ثابت می کردم تا بتوانم در کارم موفق باشم.

اول به پدر و مادرم تا آنها بدانند که من در انتخابم جدی هستم و برای فرار از درس و مدرسه خود را سرگرم هنر فیلمسازی نکرده ام. و برای اینکه مرا جدی تر بگیرند و در راهی که در پیش رو دارم کمکم کنند. نه اینکه به زور مجبور به تحصیل در رشته ای باشم که به آن علاقه ای ندارم.

دوم به جواد علیزاده رییس انجمن سینمای جوانان مشهد که تنها ارگانی بود که در امر فیلمسازی فعالیت جدی داشت. (آقای علیزاده، امروز از بهترین و قدیمی ترین دوستان من است.) در آن زمان در کل مشهد تنها دوربین فیلمبرداری انجمن سینمای جوان بود که قابل اعتماد بود و  قابلیت این را داشت که همزمان بر روی لبه مگنت فیلم صدا ضبط کند ( کانن اف 14). و دیگر امکانات تولید مثل نور، میکروفن ، موویلا ، چسب اسپلایسر و غیره، فقط در انجمن سینمای جوان موجود بود. و خب به دلیل شرایط سخت و سخت گیرانه فیلمسازی (اینکه فیلم ساختن کار هر کسی نیست) و حضور فیلمسازان پیش کسوت و طبیعتا محدودیت ابزار فیلمسازی،(اینکه پسر 18 ساله بتواند اعتماد مسئولین را برای ساخت فیلم خود جلب کند)، کار آسانی نبود.

سومین گروهی که باید اعتمادشان را جلب می کردم ، عوامل فیلمم  بودند که همه از من بزرگتر بودند. از فیلمبردارم آقای یوسف زاده که حدااقل 15 سال کوچکتر از او بودم تا مشاور کارگردان (مسعود کالایی) که 7 سال از من بزرگتر بود. و البته مشکل بزرگتر بودن آنها نبود بلکه سن من زیادی کم بود. و اما مشکلات به همین ها ختم نمی شد.

بازیگران این فیلم 8 پسر بچه مدرسه ای  پر شر و شور بودند که تا رویم را از آنها بر می گرداندم دعوایشان می شد و کلی به مشکل برمی خوردیم. در هر صورت موافقتهای لازم را گرفتم و کار ، فیلمبرداری شد. حاصل کار بر روی 10 کاست فیلم ریورسال 8 میلی متری که هر کاست 2 دقیقه و 45 ثانیه ضبط می کرد، جمع شد و برای مراحل ظهور باید به لابراتوار می رفت.

در آن زمان این فیلمها را برای انجام مراحل لابراتوار به آلمان می فرستادند. و سه ، چهار ماهی طول می کشید تا فیلمهای ظاهر شده به دست ما می رسید. و تازه ببینیم که ، چه کرده ایم ؟! …

خاطرات و سختیها بسیارند همین را بگویم که با ساخت این فیلم به همه آنهایی که می خواستم، خودم را ثابت کردم. از خودم گرفته تا پدر و مادر و مسولین سینمایی شهرم. اما آیا این از مشکلات فیلمسازی من کم کرد؟!

دیدگاه ها

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *