خلاصه داستان فیلم یک فیلمنامه:
امید کارمند بانک است ولی علاقه شدیدی به نویسندگی دارد. اوتصمیم گرفته است تا یک فیلمنامه به نگارش درآورد. و همین امر در زندگی روزمره او مشکلاتی را به وجود آورده است. چرا که هر موضوعی را انتخاب می کند خودش را قهرمان اصلی داستانش می بیند و …
مشخصات فیلم یک فیلمنامه:
سال تولید: بهار 1378
زمان فیلم: 40 دقیقه
فرمت: ویدئویی/ بتاکم
ساختار: داستانی
تهیه شده در: صدا و سیمای مرکز خراسان
عوامل فیلم یک فیلمنامه:
تهیه کننده : احمد سلامی راد / نویسنده و کارگردان: اشکان ضیایی / نور و تصویر: مهدی کلالی / صدابردار: محمد مهدیزاده / آهنگساز: یوسف نیک پور / تدوین و صداگذاری: اشکان ضیایی / جلوه های ویژه: حسین طلابیگی / دستیار کارگردان: مسعود رجبیان / منشی صحنه: ناصر ضمیری / دستیار تصویر: علی کاظمیان / گریم: حسین بهالگردی و زهره نصیری / طراح صحنه و لباس: اشکان ضیایی / مربی ومشاور حرکات رزمی: حمیدرضا اثنی عشری / تدارکات: رمضانعلی شاداب زاده / هماهنگی و پشتیبانی: مسعود صفایی، جلیل زارع، حسین آبیاری
بازیگران: اشکان ضیایی ، مریم فتحی ، هادی علاف مقدم ، علی ظهوریان، مهدی سرخوش، عباس طاهری، مهین حبیب بیگی، پرویز شاهسوندپور، محمدعلی شاهسوندپور، امیر محجوب، حسین اثنی عشری، مهدی عبدالهی، احمد شجیعی، شهاب ضیایی
فیلم یک فیلمنامه در جشنواره ها:
حضور در هشتمین جشنواره تولیدات رادیویی وتلویزیونی مراکز استانهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در زیبا کنار.، خرداد ماه 1379 و دریافت دو لوح تقدیر برای کارگردانی و طراحی صحنه
پینوشت کارگردان:
اواخر خدمت سربازی ام بود و مدت زیادی بود که کار جدی ای در زمینه فیلم داستانی انجام نداده بودم.
فکرهای زیادی در سر داشتم و نمی دانستم که از کجا باید شروع کنم. دوست داشتم تمام ژانرهای سینمایی را تجربه کنم و خب این کاری غیر ممکن بود. چرا که نه تنها امکانات و سرمایه این کار را نداشتم، بلکه خیلی از ژانرها در ایران قابل ساخت نبود (مانند ژانر وسترن) و دوران بعضی فیلمها هم گذشته بود .
اما من می خواستم تجربه کنم، سینمای گانکستری ، کمدی، رزمی، خانوادگی … و چگونه ممکن بود! فکری به ذهنم رسید و فیلمنامه ای را شروع به نگارش کردم که حاصلش شد فیلم ” یک فیلمنامه” .
در ساخت این فیلم 20 هدف برای خود مشخص کرده بودم که به شکر خدا به همه آنها دست یافتم. این اولین فیلم بلند من بود که با مشکلات فراوان موفق به ساخت آن شدم. بخش کوچکی از این مشکلات اینها بودند :
- عدم اعتماد مدیران صدا و سیما به جوانی 22 ساله
- بودجه ای بسیار کم و خنده دار جهت تولید یک فیلم داستانی (از گفتن آن خجلم)
- نه تنها عدم همکاری بخش های تولیدی سیما، بلکه سنگ اندازی و مشکل تراشی برای من تا حد تعطیل کردن پروژه
- و …
بالاخره هرطوری بود، مرحله تصویربرداری را به پایان رسانیدم.
تدوین آن هم مشکلاتی را به همراه داشت.اما بالاخره کار تمام شد و یک روز جمعه روی شبکه یک سیما به نمایش در آمد. آن روز را هیچ وقت فراموش نمی کنم.
بعد از پخش فیلم هنوز تیتراژ پایانی تمام نشده بود که تماسهای تلفنی من شروع شد و رضایت بینندگان چنان انرژی در من ایجاد کرد که خستگی کل کار از تنم بیرون رفت.
روز بعد هم معاونت سیما که فیلم را هنگام پخش از شبکه دیده بود مرا فراخواند و با تعجب در مورد ساخت این فیلم صحبت کرد. مشخص شد، نه تنها مخاطبین از فیلم راضی بوده اند بلکه رضایت مدیران سازمان را هم جلب کرده است. و این برای من یک موفقیت محسوب می شد. همان سال طبق نظرسنجی روابط عمومی سازمان صدا و سیما ، فیلم من به عنوان بهترین برنامه پخش شده از شبکه خراسان در سال 1387 از طرف بینندگان انتخاب شد.