خلاصه داستان نوای عاشقانه:
شبی بارانی. برخورد قطرات باران با شیشه پنجره، انعکاس نوری که از بیرون بر روی دیوار اتاق قدیمی پیرمرد می تابد را لطیفتر کرده است. پیرمرد کنار پنجره نشسته و با صفحه ای قدیمی که در گرامافون می چرخد و از خود نوای” شد خزان “بیرون میدهد ،؛ خاطرا ت زندگی اش را مرور می کند. صبح روز بعد …
مشخصات فیلم نوای عاشقانه:
سال تولید: زمستان 1375
زمان فیلم: 15 دقیقه
فرمت: ویدئویی/ SVHS
ساختار: داستانی
تهیه شده در: انجمن سینمای جوانان ایران-دفتر مشهد
عوامل تولید فیلم نوای عاشقانه:
نویسنده و کارگردان و تهیه کننده : اشکان ضیایی / نور و تصویر: محمد ابراهیم رجبیان / صدابردار: سیدرضا دیانت / طراح صحنه: اشکان ضیایی / مدیر تولید: رضا فرهادی نیا / دستیاران نور و تصویر: علی سیدی، فرامرز عامل بردبار، رضا عطار / تدوین: ابوالفضل عطار / برش مغناطیسی: حسین یوسف زاده / عکس: سید علی سیدی / خوشنویس: یونس سوختانلو / امور صحنه: جواد باقری، قاسم باقری
با هنرمندی: اسماعیل اسدی نژاد
حضور فیلم نوای عاشقانه در جشنواره ها:
حضور در چهاردهمین جشنواره سراسری و دومین جشنواره بین المللی سینمای جوان در سال 1375 و نامزد دریافت 7 جایزه برای بهترین کارگردانی، بهترین تصویربرداری، بهترین فیلمنامه، بهترین موسیقی فیلم، بهترین طراحی صحنه، بهترین تدوین و بهترین فیلم جشنواره و دریافت جایزه برای کارگردانی، تصویربرداری و موسیقی فیلم.
حضور در جشنواره ونکوور کانادا و نمایش در 5 سینما در 5 شهر کانادا.
پینوشت اشکان ضیایی کارگردان فیلم نوای عاشقانه:
این دومین فیلم من بود و خب، موفقیت نسبی فیلم قبلی ام باعث شده بود که روی من حساب بیشتری باز شود. آن سال جشنواره منطقه ای سینما جوان در مشهد برگزار می شد و همه در تلاش بودن تا حضور مشهدی ها در جشنواره پررنگ تر از سالهای قبل باشد.
مخصوصا اینکه عکاسان مشهدی در اکثر جشنواره ها حضور جدی ای داشتند و فیلمسازهای مشهدی به نسبت آنها کم رنگ شده بودند. ترافیک زیادی برای تولید فیلم راه افتاده بود و حداقل 20 فیلم در دست تولید بود.
ماه رمضان بود و من تصویربرداری کارم را در شبهای سرد زمستان شروع کردم. ما بعد از افطار شروع می کردیم و تا سحر کار می کردیم. بهترین شبهای ماه رمضان عمرم همان شبها بود.
فیلم من یک بازیگر داشت و آن هم هنرمند سالخورده ای بود که ” اسماعیل اسدی نژاد ” نام داشت. او سالها در زمینه نمایش و موسیقی فعالیت کرده بود و در زمینه کاری خودش پیش کسوت بود. چندین فیلم هم بازی کرده بود، از تلویزیونی گرفته تا سینمایی. ولی کار کردن شب تا به صبح ما، آن هم در آن لوکیشن سرد، کار کردن را برای او سخت کرده بود.
حدود یک ماه قبل از شروع تصویربرداری، من به جمع آوری اشیاء قدیمی برای آکسسوار فیلمم مشغول بودم. بر اساس جنس تصویر کل لوکیشن را رنگ زده بودم و یک اتاق کامل، وسایل قدیمی و عتیقه چیده بودم.
این کارها در آن موقع برای ساخت فیلم کوتاه مرسوم نبود و برای من که هنوز محصل بودم ، تهیه این فیلم کار سختی بود. …
… …
این فیلم مرا به عنوان فیلمساز به همه معرفی کرد و حتی الآن که سالها می گذرد و چندین فیلم بلند و کوتاه دیگر پس از ” نوای عاشقانه ” ساخته ام هنوز عده ای مرا با این فیلم می شناسند. هنوز که هنوز است باید هر از گاهی در تنهایی خودم، به تماشای آن بنشینم.